خانه / شعر / شعر “مردن به وقتِ تیرآهن” از ” پگاه احمدی”

شعر “مردن به وقتِ تیرآهن” از ” پگاه احمدی”

“مردن به وقتِ تیرآهن” 

صورتم را به این مجسمه‌های سفید ببندم، کبوتران مرا بخورند

از سینه‌ام نفت بیرون می‌زند

و سینمایی که عاشقش بودم

تیرباران شده

 زخمت را از گیج‌گاه من بیرون نکش!

ما انا‌رهای منفجری بوده‌ایم

در مرزهای بی تسکین

از انگشت‌های‌مان

وقت ِ نوشتن، اشک می‌آمد

نه! زخمت را از گیج‌گاه من بیرون نکش

هوا پُر از صفی‌ ست که می‌رود رویاهایش را به جنگ ببازد

کافه‌های سرخ‌اش را روشن کند

وَ روی عرصه‌ی سیمرغ‌های آدمخوار

بلند بنویسد: کرانه‌ی آواتار

من به استعاره امید ندارم

 تنها دیوارم را با دیوانگی از این حروف، جدا کرده‌ام!

 مردن به وقت تیرآهن!

به وقتِ من

که اطراف این النگوهای زخم منفجر شده‌ام

مردن به وقت جان

”به وقت “ آفتابکاران

ای تابیده بر جدار خیابان

زخم‌ت را از گیج‌گاه من بیرون نکش

هوا نبود، قصه نیست

تنها سینه‌ی من است که سینما به سینما جِر می‌خورَد

 در این شراب، شاهرگم را می‌زنند.

شاعر: پگاه احمدی

منبع:
شهرگان

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *