خانه / شعر جهان / سه شعر از نیکانور پارا/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز

سه شعر از نیکانور پارا/ برگردان: مهدی قاسمی شاندیز

سه شعر از نیکانور پارا
برگردان: مهدی قاسمی شاندیز
نیکانور پارا ( ۱۹۱۴ – ۲۰۱۸) شاعر، ریاضیدان و فیزیک‌دان اهل شیلی بود که آثارش تأثیر به سزایی در ادبیات آمریکای لاتین داشته‌ است.

۱

“هرچه را گفته‌ام پس می‌گیرم”

هرچه را گفته‌ام پس می‌گیرم
پیش از آن‌که بروم
آخرین خواسته‌ام:
خواننده‌ی گرامی
این کتاب را بسوزان
چیزی نیست که من خواسته باشم بگویم
اگرچه با خون نوشته شده است
چیزی نبود که من خواسته باشم
هیچ چیز نمی‌تواند از کارمن غم‌انگیزتر باشد
سایه‌ام مرا شکست داد:
کلماتم مرا به صلابه کشیدند
مرا ببخش ای خواننده، خواننده‌ی عزیز
اگر تو را ترک نتوان نمود
با آغوشی گرم، آن را انجام می‌دهم
با خنده‌ای تلخ و از سر اجبار
شاید این همه‌ی چیزی‌ست که من هستم
اما سخن آخرم را فرا بگیر:
هرچه گفته‌ام را پس می‌گیرم
با تمام تلخی موجود در جهان
هرچه را گفته‌ام پس می‌گیرم
۱

“I Take Back Everything I’ve Said”*

I Take Back Everything I’ve Said
Before I go
I’m supposed to get a last wish:
Generous reader
burn this book
It’s not at all what I wanted to say
Though it was written in blood
It’s not what I wanted to say.
No lot could be sadder than mine
I was defeated by my own shadow:
My words took vengeance on me.
Forgive me, reader, good reader
If I cannot leave you
With a warm embrace, I leave you
With a forced and sad smile.
Maybe that’s all I am
But listen to my last word:
I take back everything I’ve said.
With the greatest bitterness in the world
I take back everything I’ve said.
*برگردان به زبان انگلیسی توسط میلر ویلیامز (Miller Williams) صورت گرفته است.

۲
اقاقیا

سال‌ها پیش وقت پیاده‌روی
سر خیابانی که از شکوفه‌ی اقاقیا پر شده بود
از دوستی همه‌چیز دان خبردار شدم
که تازه ازدواج کرده‌ای
به او گفتم که واقعا
به من ربطی ندارد
هرگز تو را دوست نداشتم
— تو بهتر از من خبر داری—
اما هربار که اقاقیا شکوفه می‌دهند
—باورت می شود؟—
همان احساس همیشگی را پیدا می‌کنم
وقتی مستقیم قلب مرا نشانه گرفتند
با خبری جان‌سوز
که با شخص دیگری ازدواج کرده‌ای

۲

“Acacias”*

Strolling many years ago
Down a street taken over by acacias in bloom
I found out from a friend who knows everything
That you had just gotten married.
I told him that I really
Had nothing to do with it.
I never loved you
— You know that better than I do —
Yet each time the acacias bloom
— Can you believe it? —
I get the very same feeling I had
When they hit me point-blank
With the heartbreaking news
That you had married someone else
*برگردان به زبان انگلیسی توسط دیوید آنگر (David Unger) صورت گرفته است.

۳
نقاط روی دیوار

پیش از آن‌که شب به سراغمان بیاید
بیا چند نقطه روی دیوار را بررسی کنیم
برخی به گیاه می‌مانند
و باقی مثل موجودات افسانه‌ای:
*هیپوگریف،
اژدها،
سمندر
عجیب‌تر از همه اما
نقاط شبیه انفجار‌ اتمی‌اند
روی صفحه‌ی دیوار
روح نظاره می‌کند آن‌چه را که جسم نمی‌بیند:
مردانی نشسته روی زانو
مادران با نوزادی در آغوش
مجسمه‌های سوارکاری
کاهنان مشغول انجام عشا ربانی:
آلت‌های تناسلی تنیده در هم
حیرت‌آورتر از همه اما
بی شک
نقاط شبیه انفجار اتمی‌اند

*هیپوگریف یا اسب دال موجودی است افسانه ای که نیمهٔ جلویی بدنش از بال ها، پنجه ها و سر شیردال تشکیل یافته و پاها و بخش عقبی بدنش نیم تنهٔ یک اسب است.

۳
“Spots on the Wall”*

Before the final night hits us
Let’s examine the spots on the wall:
Some resemble plants
And others mythological creatures.
Hippogryphs,
dragons,
salamanders.
But those that resemble atomic explosions
Are the strangest of them all.
On the screen of the wall
The soul sees what the body doesn’t see:
Men on their knees
Mothers with babes in their arms
Equestrian statues
Priests raising the host:
Genitals locking into each other.
But the most amazing spots of all
Are beyond doubt
Those that resemble atomic explosions.
*برگردان به زبان انگلیسی توسط دیوید آنگر (David Unger) صورت گرفته است.

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *