تعارف یک تکه از دو قسمت مساوی یک لایه از شکم یک لایه از پوستش میکند و اضافه را در بشقاب چاقو در دستش تعارف میتراشد برام تعارف همان گاز معروف نبود که برای آن سیبزمینی پوست میکند حوا؟ حالا …
بیشتر بخوانید »شعر «نمایش» نوشتهی مهدی قاسمی شاندیز
نمایش دُچارش غرب صدای ضربدریست در کلاس ریاضی بی حاصلست غم که باقیمانده تنها بر صورت با این همه جیبم را زده اند تا در این شو رقصی کنم بندری در همین زمین که پاره میکند بلیط و همچنان صدای …
بیشتر بخوانید »شعر «سرفه» از هیوا باجور
سرفه من به دنیا میآمدم جز در مواقع نمیآمدم که هی میرفتم عینهو فرو به هرجا تا بیایی جای اینها بیای لبهات کو؟ نکند مرده بودم بودی و انباری که سرفهاش خون مثل همین عکس که نیفتادی از بس افتادم …
بیشتر بخوانید »شعر «بدن» اثر پویان فرمانبر
«بدن» مثل یک رود که از کجا ریخته بر ادامه غم شدهام در غرق و تختخوابم که آخرین سنگر است دیگر خواب نمیبیند مگر بیدار… با دستهام که مثل چرخوفلک بالا میروند برای پایین دست بدهم با کی؟ با چی؟ …
بیشتر بخوانید »شعر «سقوط» از شروین شهریاری
“سقوط” روی گونهام بال درآورد و پرکشید در هوایی که شعر پرواز میکرد بال میزد پا به پای فرود و از دوربین عابر پیاده عکس پرواز میچکید ولی یکهو فروپاشید مثل سقوط با دردی که ولاش کرده بود فراری …
بیشتر بخوانید »نقد شعر «نقاب» پویان فرمانبر منتقد منصور بابالویان
شعر نقاب از پویان فرمانبر از مجموعه شعر «من اینهمه هستم» انتشارات آنیما نقد: منصور بابالویان هیچ شعری مثل در واقع واقعیتر از چه طور بگویم نیست در واقع شاعر مثل نیست همان خالص که منطقن حرفی نمیزند تا حرفهای …
بیشتر بخوانید »شعر باز/ماندهگان از مصطفی صمدی
باز/ماندهگان استعاره نیست افتادن تشبیه نه مجاز هرگز از اینجا که من ایستادهام تا آنجا که تو مرگ در جای ثابتی ایستاده است چه فرقی میکند تو غمگینتر باشی یا من جنگ به بازماندهگان مدال شجاعت نمیدهد و ما باز/ماندهایم …
بیشتر بخوانید »شعر برق از لولیا قهرمانی
“برق” دست روی سر و برقِ چشم رو به دوربین عجب سعیدِ بکریست توی این عکس حیف که برق دست پیش گرفت و طوری پس افتاد سعید که دستبهسر نشد مرگ اصلن چرا چگونه برای چه برقی که خوابید توی …
بیشتر بخوانید »