خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر

بایگانی/آرشیو برچسب ها : شعر

شعر “ماهی‌خورک‌ها” نوشته‌ی چارلز اولسون/برگردان: صفورا هاشمی چالشتری

۱ آن‌چه تغییر نمی‌کند / اراده‌‎ی تغییر است لباس پوشیده، در رختخواب خود بیدار شد. او تنها یک چیز را به یاد آورد، پرندگان چگونه وقتی وارد شد، اتاق‌ها را دور زده بود و آن‌ها را به قفس‌شان بازگرداند، اول …

بیشتر بخوانید »

معرفی گئورگ تراکل و پنج شعر از او/ برگردان: شاپور احمدی

گئورگ تراکل در ۳ فوریه ۱۸۸۷ در شهر سالزبورگ زاده شد؛ چهارمین فرزند از شش فرزند خانواده‌ای میان‌مایه از طبقه‌ی متوسط. پدرش، توبیاس تراکل (۱۸۳۷–۱۹۱۰)، تاجری آلمانی و دلال فلزات بود و مادرش، ماریا کاترینا هالیک (۱۸۵۲–۱۹۲۵)، خانه‌داری اهل چک …

بیشتر بخوانید »

شعر “دلقکی محصور در ماه” نوشته‌ی دیلن تامس/ تحلیل و ترجمه: نسترن سوادکوهی

نعمتی است، ناآگاهی دیلن تامس چهارده ساله در شعر “Clown in the Moon “ چنان فرا می‌رود و فرو، که گویی با کمک تمام نیاکان خود این شعر را سروده است. دلقکی غمگین، با اشک‌ها و اندوهش، تصور می‌کنیم چه …

بیشتر بخوانید »

شعر “مردان پوک” نوشته‌ی تی. اس. الیوت/ برگردان: مهشید وطن دوست

I ما مردان پوکیم مردان پوشالی که بر یکدیگر تکیه داده‌ایم کله‌هایمان پر شده از کاه—آه! صدای خشک ما، وقتی در گوش هم نجوا می‌کنیم آرام و بی‌معناست چون وزش باد در علفزار خشک یا سریدن پای موش‌ها بر شیشه‌ی …

بیشتر بخوانید »

شعر “لایه‌های زیرین” نوشته‌ی مارلن تیسو/ برگردان: مهشید وطن‌دوست

*لایه‌ی زیرین* گاهی بی هیچ دلیل خاصی نیرویی را در خود احساس می‌کنم تا دریا را با قاشقی کوچک خالی کنم در آن‌جا آن لایه‌ی زیرین گنجینه‌های رها شده را پیدا می‌کنم داستان‌های فراموش شده بقایای تو چندتایی را پنهانی …

بیشتر بخوانید »

شعر”نامه‌‎ایی عاشقانه در عمارتی شعله‌ور ” نوشته‌ی آن سکستون/ ترجمه: صفورا هاشمی چالشتری

نامه‌‎ایی عاشقانه در عمارتی شعله‌ور [آن سکستون ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۴ ترجمه: صفورا هاشمی چالشتری] فاکسی عزیز، من در یک قفس هستم، قفسی که مال ما بود، پر از پیراهن‌‎های سفید و سالاد سبزیجات، یخ‎دانی به شیارهای شهوت‌‎انگیز ما می‌کوبید، فیلمی …

بیشتر بخوانید »

چهار شعر از احسان براهیمی

(۱) مسموم می‌کنم سلول‌هایم را با قرص-دودِ آرامبخش‌‌ها تا لذتِ خط خطی‌های تیغ بر پوست میل که درمی‌آوَرَد شیرابه‌ی اضطراب را لخته می‌شود آخرین درد در شاهرگِ گمان. (۲) آب چه اضطرابی داشت در کمر هستی چه عجول بود به …

بیشتر بخوانید »

شعری از پوریا آرمانفرد

به مادرم گفتم هنوز می‌توانی کِل بکشی؟ می‌توانی آن‌‌وقت که بند کفشم را سفت می‌کنم صورتم را می‌پیچم و جوانیم را به سینه ی خیابان می‌زنم پشتم بایستی و هلهله کنی؟ بایستی و خیابان را برایم امن کنی بایستی و …

بیشتر بخوانید »

شعری از ژوزفین بیکن/ مترجم: مهشید وطن‌دوست

ژوزفین بیکن (Joséphine Bacon) شاعر بومی کبک است که در سال ۲۰۱۹ کتابش پرفروش شد. ژوزفین بیکن همچنین مستندساز، ترانه‌سرا، مترجم و معلم از قوم اینو (Innu) در کبک کانادا نیز هست. او در ۲۳ آوریل ۱۹۴۷ در پِسامی متولد …

بیشتر بخوانید »

شعر بلندی از زکریا رشیدی

پروانه‌ای آبی بیرون پریده از دهان تو نامت را بر من تکرار می‌کنی و در اقیانوسی دوردست دزدان دریایی فیروزه‌هایشان را برایت هدیه می‌آورند رویا‌هایم از دهان سگی وحشی آویزان شده بود و خون تا انتهای بلوار را با من …

بیشتر بخوانید »

دو شعر از مهشید وطن‌دوست

روزنامه گاهی به من بخند به زنی که روزنامه‌ای قدی‌ست گاهی به زن بخند به روزنامه‌ای قدی که ستون حوادث است گاهی از ته دل بخند به من به زن و به روزنامه‎‌ای که توقیف شد! …………………………………………………….. مردان انقلاب زن …

بیشتر بخوانید »

جستاری در خصوص مفهوم معارضه در شعر محمدصالح سوزنی/ پژوهش و خوانش: صفورا هاشمی چالشتری

مقدمه ژان فرانسوا لیوتار (۱۹۹۸-۱۹۲۵) در کتاب وضعیت پسامدرن از گفتمان‎‌های مختلف به عنوان بازی‎‌های زبانی یاد می‌‎کند. لیوتار در نقد فراروایت‌‎ها از دستاوردهای دو فیلسوف مشهور، لودویک ویتگنشتاین و توماس کوهن بهره گرفته است. او مفهوم بازی‎‌‎های زبانی را …

بیشتر بخوانید »