شعر «باروت» از «سعید بنائی» تیم تحریریه آنتیمانتال می 31, 2020 شعر ۰ در سر قطار قم که دارد میروی با چک اول هی سوت میکشد نه امضا نمیکنم در شهر مادریام دارند با چشمهای تو گردن میزنند همدرسهام بر نخلهای پدر با چادر تو سربلند همقدّ نخلها در سر ضجههای مادرت که … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری