شعر جهان”صبح” نوشتهی آتور رمبو/برگردان: میلاد نصری تیم تحریریه آنتیمانتال مارس 10, 2024 شعر جهان ۰ صبح مگر نه روزی برنای رعنا بودم، قهرمان افسانهها بودم، تذکرهام نوشتنی بود بر اوراق طلا،_ نگر بختِ برنا! آیا به کدام گناه، کدام کارِ سیاه، چنین زار سزم؟ به ادّعاتان که ددان جَزَع میکنند، بیماران دست از امید میشویند، … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری