نقد شعر «وارونگی» شاعر: بهار توکلی منتقد: لولیا قهرمانی من بلد نیستم ابروهایم را بردارم آبرویم را بردارم از زمین و به ابرها ببرم همیشه تابهتاست این صورت این گونههای صورتی گونههای آدم این کفشهای جامانده از من من نمیتوانم …
بیشتر بخوانید »نقد شعر شتر از محمد مروج
شتر همیشه پای دار اشک میبافتم و تا سپیده دم روی هر رج چشم میگذاشتم گلیم خانه کوتاه پای من اما بلند بود باید از آب میگرفتم گلیم دیگری ولی پدر با لگد فرمان ایست میداد و نمیدانست که من …
بیشتر بخوانید »