بحران ویروس کرونا نشان میدهد که قدرتهای اتحادیهی اروپا هیچ چیز را از بحرانهای اروپا نیاموختهاند. در حال حاضر آنها مشغول خیانت به منافع اکثریت جامعهی اروپا هستند، به همان شیوهای که این کار را در سال ۲۰۱۰ با عدم تزریق سرمایه موجود در بازار برای تحقق ابزار های عمومی سرمایه و منافع اکثریت انجام دادهاند. آنان با تصمیمات کنونی خود در حال به خطر انداختن بهداشت عمومی، ارزاق دولتی و منافع جامعهی اروپا هستند.
اسلاووی ژیژک، در گفتوگوی اخیر خود با رناتا آویلا برای تلویزیون DiEM25، دربارهی راههایی که اقشار طبقهی مرفه جهان، متشکل از ثروتمندان و قدرتمندان، به شیوع ویروس کرونا واکنش نشان دادهاند و چگونگی تاثیر این واکنشها در نشان دادن فروپاشی وضعیت اقتصادی-اجتماعی فعلی ما صحبت میکنند.
—آویلا: الان در کجا به سر میبری اسلاووی؟
—ژیژک: خونه، توی لیوبلیانا، در قرنطینه به سر میبرم؛ و هرکس دیگه هم باید این موضوع رو با هوشیاری کامل باخودش تکرار کنه: “ما کسانی هستیم که توانایی قرنطینه کردن خودمون رو داریم، ما برتری یافتگان.” یکم بهش فکر کنید. چه چیزهایی باید به کار گرفته بشن (شاید روحتم خبر نداشته باشه!) تا ما با ایمنی کامل قرنطینه بشیم مثل تهیهی آب، برق، گاز، دفع زبالههای تولیدی، یک نفر هم باید باشه برات غذا بیاره و یا خطر بیرون رفتنو به جون بخری. میدونی منظورم چیه، یعنی چه تعداد داروخانه باید باز باشه و پزشکانی هم در دسترس باشن و غیره. من گاهی از این حرف مردم عصبانی میشم که میگن: انگار توی قفس حبس شدیم. نه اصلن قضیه اینطور نیست.
—آویلا: دقیقن، و فکر میکنم ما توی وضعیتی شبیه اون چیزی که توصیف کردین “قرنطینه براساس تقسیم بندی نژادی” (آپارتاید) قرار داریم و کسانی در این بین ممکنه قربانی بشن و دیگرانی هم مثل ما هستن که میتونن از امکانات و امنیت لوکس خانگی استفاده کنن. اما چیزی که بهش اشاره کردی؛ از اونجاییکه تو در اسلوونی سکونت داری، و همچنین شاهد شیوع سریع این ویروس در سرتاسر جهان هستیم، شنیدم که توی اسلوونی هم یک خبراییه.
—ژیژک: میدونی، در همهی کشورا مشکل اینه که تا چه اندازه میتونی به دادهها و آمار رسمی اعتماد کنی. مثلن، یکی از کشورای مورد علاقهم توی جهان ایسلند و پایتختش ریکیاویک هستش؛ که به نظر با این مشکل روز در حال دست و پنجه نرم کردنه. جمعیت کل کشور به چیزی حدود ۳۰۰۰۰۰ نفر میرسه و از این میزان آمار رسمی حدود ۱۲۰۰ نفر آلوده رو گزارش کرده. میدونی چرا؟ چون اونها آمار مرگ و میر رو به میزان باورنکردنی به ذهن خیلی از مردم القا میکنن، و چهقدر این دادههای آماری دقیق و معتبر هستن؟ اینجاست که مسئلهی آمار خیلی جدی میشه. شمار زیادی از پوششهای خبری از قبل اینها رو گزارش کردن، برای همینه که من همیشه گفتم ما به افشاگری ژولین آسانژی۱ بیشتر از هرموقعی نیازمندیم. این کلمه رو اینجا در معنای استعاری خودش به کار میبرم. چرا که کاملن مشخصه بسیاری از دولت ها در اخبار دست برده، و داستان واقعی رو تحریف میکنن؛ و دائمن میگن که شرایط تحت کنترله در حالیکه پشت صحنه هرج و مرج و خرابی موج میزنه. همسر یکی از دوستان خوب من در نیویورک چند روز پیش فوت کرد، یکی از قربانیان ویروس کرونا؛ رسما به من اعلام کرد که هرکسی بالاتر از سنین شصت تا هفتاد سال به راحتی به این ویروس مبتلا میشه و مرگ سراغش میآد. نه، چنین چیزی نیستش. اون نمیتونه به این آسونی در وسط منهتن به ویروس آلوده بشه. پس باید دوباره اظهار کنم اهمیت ویژهی افشاگری ژولین آسانژیرو. چون این امر بدیهیه که—حتا به طور موقت— به این ابزار اندازهگیری، خود-قرنطینهگی و کنترل حرکات و رفتارمون نیازمندیم. و من—شاید تعجب کنی— از این قضیه هراسی ندارم. بعضی از چپها گاهی اوقات شکایت میکنن که «مگه نمیبینی که نظام سلطه و حاکم این بحران کروناویروس رو استفاده میکنه تا مردم رو کنترل کنه و یک وضعیت مداوم اضطراری درست کنه؟ اونها دوست دارن ما دائمن توی هراس و وحشت باشیم. من با این گزاره مخالفم. آره درسته، ممکنه چنین وسوسههایی هم از جانب سیستم وجود داشته باشه اما خب نگاه کنید؛ همین الان ما چطوری داریم صحبت میکنیم؟ از طریق شبکهی جهانی اینترنت و نرم افزار زوم.
درسته اینترنت به تنهایی کار نمیکنه. اگه سیستم بخواد میتونه با شرکتهای اینترنتی دست بهیکی کنه و ارتباط ما رو قطع کنه. اما چیز دیگهای رو میخوام بگم. داستان اصلی فقط این نیست که دولت وحشت و هراس رو به مردم القا میکنه تا ازش تغذیه کنن، بلکه در عین حال اونهایی هم که در مسند قدرت هستن با وحشت و هراس دست و پنجه نرم میکنن. این رو هرگز از یاد نبرید. کاملا روشن به نظر میرسه باتوجه به همهی اطلاعات موثقی که تابهحال گیرمون اومده با دقت به چهرهی کنونی ایالات متحده همهی اون اطلاعات ضدونقیض باطل میشن. آیا این پرواضح نیست اونهایی که در مسند قدرت هستن و کارگزاران واقعی درواقع از همه بیشتر در وحشت و هراس بهسر میبرند؟ چون اونها نیستن که کنترل امور رو در دست دارن.
—آویلا: اما چیزی که در حال اتفاق افتادنه، که این افراد طبقهی مرفه جامعه —بله درسته در حال محافظت از مردم جامعهی خودشون هستن— اما با همهی بخشهای خصوصی شدهی جامعهی بهداشت جهانی کل سیستم هم در حال فروپاشیه. ما در آغاز شیوع این ویروس تصور میکردیم که همه در یک قایق به سر میبریم. اما با گذشت بیشتر و همگانیتر شدن این ویروس کمکم به این نتیجه رسیدیم که قایقهای زیادی وجود داره، و قایقهای کوچکتر به طور پیوسته و پشت سر هم در حال غرق شدن هستن؛ و ما بیشتر و بیشتر از همیشه از هم جدا افتادیم. حتا با وجود شعارهای قشنگی مثل «ما همه با هم در برابر یک تهدید همگانی متحد میشویم.» من فکر میکنم که ما دارای ابزارهای متفاوتی برای مبارزه با اون هستیم. به عنوان مثال، جمهوری افریقای مرکزی، یک کشور بسیار بزرگ تنها سه سیستم تهویه هوا داره برای کل مردم. اگر کسی مریض بشه، چه کسی حق استفاده از اونها رو داره؟ مسلما قشر مرفه جامعه. پس اهمیت داره چه کسی میمیره.
—ژیژک: حالا که حرف از افریقای مرکزی شد حتما میدونین که ایالات متحده امریکا خودش جمهوری مرکزیه در حال حاضر. چون همونطور که اطلاع دارید باعث و بانی این شرایط طبقه مرفه هستش. من از همهی اینها به خوبی اطلاع دارم و میدونم که این شرایط برای الان هم نیست، بلکه به خیلی قبلتر مربوطه. اما این تنها مختص ضعفا نیست وقتی اونهایی که در مسند قدرت قرار دارن پیام «وحشت نکنید، همه چیز تحت کنترله» رو اعلام میکنن. این یعنی که خودشون هم از قبل وحشت کردن. برای مثال، اونها از قبل جتها و هواپیمای شخصیشون رو آماده کردن که به نقاط دوردست و ایمن نقل مکان کنن، جاییکه بتونن نیمی از سال رو به سلامت بگذرونن و بدون هیچ تماسی با دنیای خارج زنده بمونن. اما باز هم با این وجود تاکید میکنم که حداقل در کشورهایی مثل چین و یا حتا غرب اونهایی که در مسند قدرتن درمانده و ملول شدن. مگر نمیبینید افراد قدرتمند سیستم همونطور که گفتین درحال حفظ ظاهر هستن و حتا اگر بتونن تمام قوا رو به کار بگیرن و نیازهای لازمی رو که میخواین در اختیارتون بذارن به نظرم چیزی از پایه خراب هستش و باید تغییر پیدا کنه. ممکنه به این شرایط انتقاد داشته باشیم اما میزان حسابی که روی دولت ها باز کردهایم رو دست کم نگیرید. بله درسته، ممکنه اونها در فساد غرق شده باشن اما هنوز ضمانتهایی وجود داره که میتونه گرهها رو باز کنه.
بذارید براتون داستان دیگهای بگم. حتمن خبر دارین که وقتی یک انقلابی اتفاق میافته، مثل اونیکه توی ایران و یا رومانی اتفاق افتاد، حتا اونایی که توی مسند قدرت بودن لحظهای رو تجربه کردن که میشه بهعنوان یک شکست سمبلیک ازش یاد کرد. وقتی مردم دیگه اونها رو جدی نمیگیرن. اونها هنوز میتونن تمام خشونت و قدرتشون رو علیه مردم پیاده کنن اما در عین حال خبر دارن که بازی دیگه تموم شده. برای مثال، در ایران پس از چند راهپیمایی گسترده، منظورم زمانی هست که خمینی شاه رو برکنار کرد؛ حادثهای در میدان آزادی رخ داد وقتیکه پلیس بعضی از تظاهرکنندگان رو کشت. با اینکه شاه برای دو ماه بیشتر در مسند قدرت موند، از اون لحظه به بعد همه میدونستن که همه چیز تمومه. من فکر میکنم چنین چیزی از پیش در حال بهوقوع پیوستنه.
پانوشت:
۱. ژولین پاول آسانْژ روزنامهنگار، برنامهنویس رایانه، کنشگر اینترنت و از بنیانگذاران وبگاه ویکیلیکس و سردبیر استرالیایی آن است. هدف ویکیلیکس به عنوان یک رسانه اینترنتی افشاگری اخبار سیاسی و اجتماعی، و ایجاد شفافیت در عملکرد دولتها است.