صندلی در برف
سفید میشود صندلی در برف
مثل هر چیز دیگری
فربه…
با اینحال حالش گرفته همیشه
بیشتر از تختی
کلاهی یا خانهای حتی
تنها برای اینست صندلی
تا متوقف کند برای هرکس
لحظات کمی را که زودگذر و منعطفند
پادشاهیست شاید
نه برف دارد در دست و نه گل*
* در دست داشتن گل برای پادشاهان (به عنوان نماد صلح)، پیشینهی تاریخی دارد
برگردان: گروه آنتیمانتال
A CHAIR IN SNOW
Jane Hirshfield
A chair in snow
should be
like any other object whited
& rounded
and yet a chair in snow is always sad
more than a bed
more than a hat or house
a chair is shaped for just one thing
to hold
a soul its quick and few bendable
hours
perhaps a king
not to hold snow
not to hold flowers