“سقوط”
روی گونهام بال درآورد
و پرکشید
در هوایی که شعر
پرواز میکرد
بال میزد
پا به پای فرود
و از دوربین عابر پیاده
عکس پرواز میچکید
ولی یکهو
فروپاشید مثل سقوط
با دردی که ولاش کرده بود
فراری شد از عکس
تکیه کرد به انزوا
اما نمیدانست
برای سقوط
کج شدن کافی نیست