خانه / مقاله / مقاله‌ی ساختار و فرمت نقد از محمد مروج

مقاله‌ی ساختار و فرمت نقد از محمد مروج

نقد شعر چیست؟ نقد علمی و حرفه‌ای را چگونه از معنا کردن یک شعر تمیز دهیم؟ نقد صحیح چه ساختار و فرمتی باید داشته باشد؟
این‌ها سؤالاتی هستند که‌ سعی می‌کنم در این مقاله به تشریح و واکاوی آن‌ها بپردازم:
یک شاعر آوانگارد با استفاده از قریحه و استعدادِ ذاتی و درونیِ خود و نیز بهره‌گیری از علم و مؤلفه‌های تئوریک، متنی خلاق می‌نویسد که شاید به مذاق بسیاری از خواننده‌گانِ ناآگاه و کم‌دانش خوش نیاید. وظیفه‌ی یک منتقد باهوش، شناخت و کشف جهانِ درون شعر و نشان ‌دادنِ معناهای تازه و پنهان در آن است. متن نقد، خود به تنهایی به عنوان یک قطعه‌ی ادبی قابل بررسی‌ست، به طوری که بتوان آن را بدون در نظر گرفتنِ شعر خواند و از آن لذت برد. نقد نباید شعر را مانند آن‌چه در مدارس، دانشگاه‌ها، مجامع و محافل ادبی مرسوم است معنی کند، بلکه باید آن‌قدر حرفه‌ای و علمی باشد که‌ به شاعر و مخاطب نشان دهد که با یک منتقد حرفه‌ای طرف هستند. نقد، علم و دستگاه دارد و منتقد باید با مطالعه و ممارست، هم از لحاظ تئوریک خود را تثبیت و هم نثر خود را دقیق و خودویژه کند.
نقد، اگر دقیق و موشکافانه باشد، چه بسا از خودِ شعر هم بهتر شود و به شاعر در شناخت نقاطِ ضعفش کمک رساند تا در سرایش‌های بعدی آن‌ها را رفع کرده و متن بهتری بیآفریند. کار نقد ارزش‌گذاری نیست؛ یعنی نمی‌توانیم بگوییم شعری خوب یا بد است، بلکه باید جهانِ آن‌ را بشکافیم و معناها و زیبایی‌هایش را از دل متن بیرون بکشیم و قضاوت نهایی را بر عهده‌ی خواننده بگذاریم. یک نقدِ آوانگارد‌ دقیقن باید مثل شعرِ هم‌عرضَش نومدرن باشد و چیزی را مستقیمن و بی‌پرده نگوید، بلکه به اطراف هدف ‌بزند. وقتی شما بدون این‌که بگویید این شعر بد است، به صورت علمی نقاط ضعف متن را ذکر می‌کنید، این مفهوم را به مخاطب نشان می‌دهید و به این ترتیب، شاعر و مخاطب مجاب می‌شوند و این یعنی منتقد برنده‌ی بازی‌ست.
نثر نقد باید لحنی قوی و تأثیرگذار داشته باشد و از منطق زبانی تبعیت کند و در سطرسطر آن فکرپردازی و شعورسازی حرف اول و آخر را بزند.
یک شعر ممکن است چندمعنایی یا به عبارت دیگر چند تأویلی‌ باشد، پس منتقد باید با توجه به نشانه‌های موجود و اتصال آن‌ها به یکدیگر، داستان خود را بسازد و آن معناها را برای مخاطب خود واسازی کند. نقد بهتر است بُرنده، آگاه کننده و جسورانه باشد تا باعث روشن شدن ذهن مخاطب شود. به بیان دیگر، نقد می‌تواند به‌عنوانِ ابزاری مؤثر برای بالابردن سطح فرهنگ و شعور همگان مورد استفاده قرار گیرد.
با این مقدمه به سراغ تشریح فرمت یک نقد حرفه‌ای و کالجی می‌رویم. ابتدا شعر مورد نظر را انتخاب می‌کنیم. بهتر است شعری را برگزینیم که از پس نقدش برآییم.
بعد از انتخاب شعر باید گارد خود را مشخص کنیم. گارد نقد می‌تواند ساختارگرایانه، پساساختارگرایانه، روان‌کاوانه، سیاسی، فمنیستی و… باشد. تفاوت‌ بین ساختارگراها و پساختارگراها در نوع نگاه آن‌ها به متن است. ساختارگراها اعتقادی به ادیت ندارند و متن را بسته فرض می‌کنند که‌ نمی‌توان حتا کلمه‌ای از آن حذف یا بدان اضافه کرد؛ در حالی‌که پساساختارگراها، متن را باز و قابل تغییر می‌دانند. ساختارگراها معنای اثر را پایین‌تر از متن قلمداد می‌کنند، ولی پساساختارگراها، متن و اثر را هم‌عرض می‌بینند. (متن، شکل ظاهری و مکتوب شعر، یا قطعه‌ی ادبی و اثر موجودیت شکل گرفته‌ی متن در آگاهی خواننده است).
بعد از اتخاذ گارد مناسب، شروع به نوشتن می‌کنیم. ساختار نقد متشکل از سه بخش است:
۱ـ تمهید (مقدمه)
بعد از کشف موتیف مقید شعر، چند جمله یا پاراگراف راجع به آن می‌نویسیم. نثرِ تمهید بسیار مهم است چون مخاطب با مطالعه‌ی آن وارد پروسه‌ی خوانش و درگیریِ ذهنی با دغدغه‌ی منتقد می‌شود. درواقع شما به آرامی درِ اتاق فکرتان را باز و تلاش‌تان را برای شعورسازی آغاز می‌کنید. مهم نیست مقدمه‌ی شما کوتاه یا بلند باشد بلکه آن‌چه اهمیت دارد؛ آماده‌سازیِ ذهنِ مخاطب و آشنا ساختنِ او با نوعِ نگاه و گاردِ منتقد برای بررسی آن شعر است. تمهید داشتن برای یک نقد کالجی بسیار مهم است، پس در نوشتن آن هوش‌گردانی کنید.
۲ـ بدنه‌ی نقد
بعد از نوشتن تمهید، حال باید به بررسی جزء‌ به‌ جزء شعر بپردازیم. برای این ‌کار ابتدا شعر را به قطعات کوچک‌تر تقسیم می‌کنیم. هر شعر بزرگی متشکل از چند پاره‌شعرِ کوچک است که‌ ما آن‌ها را تفکیک کرده، درباره‌ی مؤلفه‌ها و تکنیک‌هایی که در آن‌ها وجود دارد می‌نویسیم. تکنیک‌هایی مثل سپیدخوانی، فاصله‌گذاری، بازیِ زبانی، چندواژگانی، غلط‌خوانی، تغییرِ لحن، روابطِ ترامتنی، انواعِ نشانه‌ها، تصویرها، قواعدِ هجایی، سیستم جانشینی و هم‌نشینی، قواعد نحوی و… . بدنه‌ی نقد باید بسیار حرفه‌ای و دقیق باشد تا خواننده علاوه بر این شعر، اطلاعاتِ کلیِ دیگری را نیز کسب کند و سطح دانشِ ادبی‌اش بالاتر رود.
۳ـ خروجی (پایان‌بندی)
حال نوبتِ نتیجه‌گیری و جمع‌بندیِ نقد است. در این قسمت اگر تأویل یا تفسیرهای دیگری از متن داریم ارائه می‌دهیم و با نوشتنِ چند جمله که در امتداد تمهید است نقد را به پایان می‌رسانیم.
فرمت یک نقد، از نگاه یک ساختارگرای جزئی‌نگر را به‌ صورت ساده و روان توضیح دادم. شما می‌توانید گاردی را انتخاب کنید که در آن قدرتِ مانورِ بیشتری روی شعر دارید. نقد، با معنی‌کردن متفاوت است و اگر شما این تفاوت را درک کنید می‌توانید تبدیل به منتقدی شوید که فکرپردازی‌های خود را در قالب نقد یک شعر به مخاطبین خود ارائه می‌کند.
به‌عنوانِ نمونه: یک نقد با فرمت و ساختار کالجی:
از حرفی بی سر
سر می‌کشم
و از سر بازش
می‌پرم به دیگری
چرا از از سر
دوباره برگشت می‌خورم هی
به ادامه‌ی حرف
که بیرون شده از سر
و از در جلویی
که آقای ایستاده
کلید می‌چرخاند باز
از دستی که گرفته‌ام می‌پرم
و لبخند می‌برم از در
جوری که کج شود ابرو
و با نشانی که گرفته‌ام باز
باریک از لای انگشتش جدا می‌شوم
بسته می‌شود در
این بار چندم است
که برگشت خورده‌ام
(ایوب احراری)

«تمهید»:
سرگشتگی میان نشانه‌ها. خسته از چرخه‌ی خوابیدن و بیدار شدن هر روزه، ملال. دوستان اینترنتی و ندیده، همکارانی از جنس فلز سرد و سخت، کار کردن تا روزی که مرگت فرا رسد، مسیری را هر روزه رفتن و بازگشتن، آدم‌های تکراری، امید داشتن به هیچ. حرکت از… همیشه حرکت از… بی آن‌که تایی وجود داشته باشد. آه اگر مخدر عادت و فراموشی نبود، ما انسان‌ها چه می‌کردیم؟
موتیف مقید این شعر، تکرار ملال و بیهوده‌گی‌ و انسانی درگیر این پازل حل‌نشدنی‌ست. شعر را به چند اپیزود تقسیم می‌کنیم، تا با بررسی بهتر نشانه‌ها و از زاویه‌ی دید یک ساختارگرای جزئی‌نگر به تأویل‌های متفاوت برسیم.

«بدنه‌ی نقد»:
از حرفی بی سر
سر می‌کشم
و از سر بازش
می‌پرم به دیگری
(اپیزود ۱)
حرف، می‌تواند نشانه‌ای باشد که‌ به یکی از موارد زیر دلالت کند:
۱) منظور می‌تواند همان صحبت کردنِ روزمره و دیالوگ با دیگران باشد. راوی از حرف‌ها و احوال‌پرسی‌هایی که هر روز تکرار می‌شوند، گلایه دارد. او به ‌دنبال تازگی و هوای تازه می‌گردد.
۲) می‌تواند اشاره به معنای واقعیِ حرف، یعنی اَشکالی نقش بسته بر صفحه‌ی کاغذ باشد. راوی از خواندن مطالب یا کتاب‌ها یا اخبار روزنامه ملول و دل‌زده شده است.
۳) بنابر تأویلی دیگر، این شعر می‌تواند از زبان یک قلم یا خودکار بیان شده باشد پس این مداد که در دست یک نویسنده است، از نوشتن و پاره کردن‌های پی‌در‌پیِ

نویسنده ناراحت است. در ادامه بیشتر به تحلیل این تأویل می‌پردازم.
شاعر از پرت شدن به سمت نمی‌دانم‌های بی‌شمارِ زندگی و کارهایی که مجبور به انجام آن‌ها بدون دانستن علت‌شان است، بُهتش زده. این طبیعی‌ست که انسان اگر فلسفه‌ی مسأله یا چیزی را بداند، با لذت به آن می‌پردازد و در غیر این ‌صورت، تبدیل به یویویی می‌شود که‌ ناخودآگاه می‌رود و می‌آید. اگر راوی را قلم بدانیم، می‌توان چنین تعبیر کرد که چون ذات مداد، صاحب تفکر نیست و درواقع ابزاری در دستان دیگری‌ست، پس باید بی‌ اراده از سرِ بازِ یک حرف به واژه‌ی دیگر بپرد. «سر می‌کشد» در سطر دوم چند معنا دارد: سرکشی، نافرمانی، سرک کشیدن و نوشیدن. پس شاعر از چندواژگانی بهره برده است.

چرا از از سر
دوباره برگشت می‌خورم هی
به ادامه‌ی حرف
که بیرون شده از سر
(اپیزود ۲)
تکرار حرف اضافه‌ی «از» بیانگر عمق این سرگردانی‌ست. چرا از… از… از چی؟! شاعر می‌داند از کجا باید شروع کند ولی پایان را… «از» در صورتی‌ که با «تا» همراه شود، نشانه‌ی آغاز و ختم موضوع مورد نظر است مثل یک واقعه، بازه‌ی زمانی یا مکانی و… ولی در هیچ کجای این شعر، ما «تا» را نمی‌بینیم که این، نقطه‌ی قوت شعر است. یعنی شاعر بدون این‌که با توصیفات و اضافات مرسوم، متنش را آلوده کند، با یک حرکت تیزهوشانه، مخاطب را متوجه ذهنیت خود می‌کند. مداد، از نوشتن افکاری که در سرِ نویسنده می‌گذرد (در سطر پایانی به آن اشاره شده) شکایت دارد و دوست دارد خود تبدیل به فاعل شود.
و از در جلویی
که آقای ایستاده
کلید می‌چرخاند باز
(اپیزود ۳)

کلید و آقا نشانه‌هایی هستند که با توجه به نزدیکی انتخابات در ایران، ما را به ‌سمت تأویلی سیاسی می‌برند. راوی به در (که نشانه‌ی گشایش است) خیره شده و منتظر است آقا آن ‌را باز کند ولی پشت در چیست؟ باز هم دری دیگر و این بازی و فریب کمیک_سیاسی همچنان ادامه‌ دارد. از سوی دیگر «حرفی بی سر»، «سرِ بازش» و «آقای ایستاده» همگی دال‌هایی هستند که‌ مدلول آن‌ها، اولین حرف الفبای فارسی یعنی «آ» است. بازی، باز از «از» شروع می‌شود ولی…
واژه‌ی «باز» چندواژگانی‌ست و می‌تواند به مفهوم باز شدنِ قفلِ در توسطِ کلید، یا باز به معنای دوباره باشد.
از دستی که گرفته‌ام می‌پرم

و لبخند می‌برم از در
جوری که کج شود ابرو
و با نشانی که گرفته‌ام باز
باریک از لای انگشتش جدا می‌شوم
(اپیزود ۴)
نویسنده که برای نوشتن هیچ پلان و طرحی ندارد، از روی سردرگمی، قلمِ در دستش را به سوی نشانه‌ای گرفته، ابرویش را مثل یک تیرانداز برای دقت بیشتر کج کرده و آن ‌را پرتاب می‌کند. به‌ جای قلم در این اپیزود می‌توان سیگار را هم این‌همان کرد، ولی چون نشانه‌ها در شعر کافی نیست، نمی‌توان سیگار را راوی شعر دانست. به تأویل اول بازمی‌گردیم. راوی که به در می‌‌نگرد، نشانی و آدرسِ تازه‌ای را جست‌وجو می‌کند. پس نشانی در این‌جا خصلتِ چندواژگانی دارد. از سوی دیگر اگر منظور از کلید، کلید برق باشد، راوی که جنسیتش مشخص نیست در کنار کسی نشسته و با روشن شدن اتاق، از جای می‌پرد و دست او را رها می‌کند. آندروژنی و بازی زبانی با کلید، از دیگر مؤلفه‌هایِ ادبیِ اپیزودِ چهارم هستند.
بسته می‌شود در
این بار چندم است
که برگشت خورده‌ام
(اپیزود ۵)
در به روی راوی باز می‌شود ولی او دری دیگر مقابل خود می‌بیند، پس به اول شعر بازمی‌گردد و این چرخه مدام تکرار می‌شود. از آن سو، فکرپردازی‌های نویسنده، بی‌نتیجه به پایان رسیده و در صفحه خاتمه می‌یابد و او کاغذ را مچاله می‌کند و قلمِ بیچاره دوباره به صفحه‌ای دیگر برگشت می‌خورد. در این بخش، ما سپید‌خوانی را می‌بینیم. بین سطر اول و دوم فضایی وجود دارد که هر خوانش‌گر می‌تواند آن‌جا را با توجه به فهم خود پر کند.

«خروجی یا پایان‌بندی»:
مشاهده کردیم که در بررسی شعر، ما در جایگاه مخاطب فعال، مرگ مؤلف را رقم زدیم و با شناخت تکنیک‌های ادبی و تفسیر نشانه‌ها، خوانشی جدید ارائه کردیم که چه بسا مد نظر شاعر نبوده است. این مهم

وجه تمایز متنِ پیشرو و آوانگارد با آثار کلاسیک و حتا معاصرِ به ظاهر مدرن است. چنین متنی، ما را به وجد می‌آورد و لذت خوانش‌های مجدد را به ‌همراه دارد.
زندگی یک توهم دائم و همیشگی‌ست که نمی‌توان به حقیقت آن دست یافت. گذر عمر در چنین روزگاری که انسان خود تبدیل به یک نشانه شده، رقت‌بار و خسته کننده است. مسیرهایی که به ناکجاآباد ختم می‌شوند، بشری که تبدیل به وانموده شده و بیشتر به ابزار شبیه است تا آدم، همگی عواملی هستند که ما را چون باتلاقی دهشتناک در خود فرو می‌برند. تنها راه چاره‌ای که پیشِ رویِ تک‌تکِ ما مانده، زندگی‌ است.

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *