تیر خلاص
عمود بر تیرک
ستاره شماره می…
مثل وقتی که شب
در تاروپود پتو
قاصدی میشد
که پر میداد رویا را
گوش در چهارگوش
تیر میکشید یک، دو، سه….
تمام نمیشد زوج یا فرد
حلقهها بی انگشت
حک شده در تن
سکوت زیر قدم
و تیرک عمود بر پلک
انعکاسی نیست
در ستاره که سقوط می…
آسمان کِز کرده پشت به ابر
که خیس شود
از لاجوردی که بارید بر تیرکها
وقتی که خلاص شد تیر
گور نبود
در آغوش هم خواب آزادی
خیالی بود که ریخت
از دست روی کفن سرخ
مریش