خانه / مقاله / مقاله «مخاطب، استیضاح، و زبان به‌مثابه کلان‌سوژه‌ی ادبیات» نوشته «هومن حسین‌زاده»

مقاله «مخاطب، استیضاح، و زبان به‌مثابه کلان‌سوژه‌ی ادبیات» نوشته «هومن حسین‌زاده»

تلقی تاریخی از ارتباط میان ادبیات و مخاطب، یا متن و خواننده‌ی آن، همواره با پیش‌فرض استقلال زیبایی‌شناختی هنر و ادبیات همراه بوده‌است و به‌همین سبب با تبدیل اثر زیبایی‌شناسی به اثر سلطه و استیلا، موجب شده‌است تا پیوسته نشانگرهای این نظام سلطه را از متن به مخاطب نشانه رود. با‌این‌همه تلاش و رویارویی برخی از نحله‌های فکری در سده‌ی بیستم، ادبیات را تا حد زیادی از این انگاره‌های وهم‌آلود جدا می‌کند و نیز استقلال و مشروعیت ادبیات را نسبت به سایر فعالیت‌های ایدئولوژیک به پرسش می‌کشد. برای نمونه، نظریه‌ی شناخت، کنش زمان ذهنی را در فرایند خواندن یک اثر ادامه‌دار می‌یابد و هر بار خوانده‌شدن یک متن را فرایندی در نظر می‌گیرد که در آن شناخت دیگری از پدیدارها تجربه می‌شود؛ بنابراین سکون و انفعال یک اثر ادبی به مسیر تأویل‌های مکرر چند‌‌لایه هدایت شده و همه‌ی پیش‌فرض‌ها، از صنایع ادبی گرفته تا اصول اولیه‌ای که خود بر اساس تجربه تبیین شده‌است، باطل می‌شود. همچنین زبان‌شناسی ادبیات که پیش‌تر با زبان‌شناسی ساختاری و نیز با سبک‌شناسی ادبیات شناخته می‌شد، در نیمه‌ی دوم سده‌ی بیستم به مفهوم «گفتمان» می‌رسد و دو گونه‌ی سبک‌شناسی ادبیات را به چالش می‌کشد: یکی تأویل اتمیستی شیوه‌هایی که یک نویسنده می‌تواند بر «خواننده» اثر بگذارد؛ روابط قاعده‌مند میان ترفندهای زبانی و تأثیر آن بر خواننده، و دیگری سبک‌شناسی ارگانیک؛ بینش شخصی نویسنده که به بیان و انتقال آگاهی می‌انجامد، که با زیبایی‌شناسی رمانتیک ارتباط تنگاتنگی دارد. با افول این دو جریان سبک‌شناختی و ناکارآمدی نسبی «امپریالیسم زبانی» که ساختگرایی ادبی با خود به ارمغان آورده بود، تمایز میان زبان ادبی و زبان کاربردی هم در بررسی «ادبیت» ادبیات کم‌رنگ می‌شود و جای آن را تحلیل گفتمان‌های ادبی هر‌دوره و عناصر گوناگون موثر بر نظام‌های زبانی می‌گیرد. مطابق این رویکرد، همان‌گونه که تمایز زبان شعر کلاسیک از زبان رایج زمانه‌اش امکان‌ناپذیر است، ادبیات مدرن هم از استعدادهای زبانی موجود در نظام کاربردی زبان روزگارش بهره می‌برد؛ پس ادبیات با سایر اشکال گفتمان در یک جامعه در تعامل و تبادل دائمی قرار می‌گیرد، حتی اگر اتحاد تاریخی میان بلاغت و ادبیات را بی‌ثبات کند.
اما در سده‌ی بیست و یکم، یکی از کاربردی‌ترین رویکردهای تبیین رابطه‌ی میان ادبیات و مخاطب، پرداختن به زبان به‌مثابه‌ی کلان‌سوژه‌ی ادبیات و ابزار سوژه‌شدگی از طریق استیضاح است. این گرایش که در آموزه‌های گرامشی درباره‌ی زبان، یعنی در‌نظر‌گرفتن زبان در بطن هر ساختار سیاسی و رد تصور انتزاعی از آن ریشه دارد، از یک‌سو به نقد زبان‌شناسی موسوم به زبان‌شناسی «علمی» در تعبیر ساختگرایانه و یا چامسکی‌ای از آن می‌پردازد و از سوی دیگر تلاش می‌کند تا به یکی از مهم‌ترین پرسش‌های زیبایی‌شناسی مارکسیستی پاسخ دهد: چگونه می‌توان میزان ماندگاری (تاریخی، فرامنطقه‌ای) یک اثر ادبی و تاثیر مواجهه‌ی متن و مخاطب را شرح داد؟
در این رویکرد، کارکرد زبان پیش از آن‌که انتقال اطلاعات و ایجاد ارتباط باشد، تبدیل فرد به سوژه است. بنابراین مطالعه‌ی زبان به‌عنوان یک اصل درون‌بودی (ذاتی) دیگر موضوعیتی نداشته و آن‌چه اهمیت دارد، شیوه‌های تعارض و منازعه‌ی مترتب بر نظام‌های نامتجانس زبانی است. ادبیات یک محصول ایدئولوژیک است که ‌با‌توجه به وضعیت فرماسیون اجتماعی (که به‌مثابه‌ی نظامی از روابط میان پایه و روبنا در یک ذات جغرافیایی معین تعریف می‌شود) و موقعیت تاریخی، تعین پیدا می‌کند و «ارزش» آن با این تعین دوگانه مشروط و در نتیجه محدود می‌شود. از این منظر، موفقیت و یا عدم موفقیت یک اثر ادبی در جذب و ایجاد ارتباط با مخاطب، دیگر ناشی از استعداد و قابلیت‌های ادبی آن نیست، بلکه منطبق بر وضعیتی است که میزان ترکیب ادبیات را با این امر متعین امکان‌پذیر می‌کند. به‌ همین دلیل است که قابلیت بازآرایی اثر ادبی در بافت‌های تاریخی مجزا از شرایط پیشینی تکوین آن‌ها در قالب ظرفیت استمرار کار ادبی و به‌عنوان ویژگی بنیادین ادبیات مطرح می‌شود.
با پذیرش این‌که ادبیات محصولی از روبناهای ایدئولوژیک است، به یکی از مهم‌ترین کارکردهای آن، یعنی ادبیات به‌مثابه‌ی ابزار بازشناخت ایدئولوژی می‌رسیم که از جهاتی با تز برشت درباره‌ی تمییز آگاهی دروغین از آگاهی راستین در ارتباط است. بر‌ این اساس بخشی از ادبیات می‌تواند با شکستن حصار ایدئولوژی، به‌جای بازشناخت به‌‌نوعی از شناخت نائل شود؛ اما همین شناخت هم از طریق بازشناخت ایدئولوژیک میسر می‌شود و به تعبیر لوسرکل به دیالکتیک شناخت/بازشناخت می‌انجامد که با برداشت گرامشی‌ای از ایدئولوژی قرابت بسیاری دارد. با دیالکتیک شناخت/بازشناخت است که ایدئولوژی فرد را به‌عنوان سوژه استیضاح می‌کند و سوژه‌ی مطیعِ آزاد، به استیضاح متقابل می‌پردازد.
اکنون برای شرح بیشتر این فرایند، به‌طور خلاصه به مفهوم استیضاح در اندیشه‌ی لویی آلتوسر و نیز مفهوم استیضاح متقابل در آرای ژان ژاک لوسرکل اشاره می‌کنیم. از نظر لویی آلتوسر، ایدئولوژی بازنمود رابطه‌ی تخیلی افراد با شرایط واقعی هستی آن‌ها است. در واقع این شرایط واقعی افراد نیست که آن‌ها را در ایدئولوژی نمودار می‌کند، بلکه رابطه‌ی افراد با شرایط هستی است که در ایدئولوژی نمودار می‌شود.
به‌عبارت دیگر انسان‌ها در ایدئولوژی بازنمایی‌های مناسب و از پیش ساخته‌شده‌ی رابطه‌ی خود را با جهان واقع باز‌می‌یابند. حال آن‌که بازنمایی‌ها به‌منزله‌ی ساختارهای تخیلی، تحریف شده و مانند امر واقع باور‌پذیر می‌شوند. هر‌چند که آلتوسر درباره‌ی تولید این بازنمایی‌ها فصاحت کمتری دارد، اما می‌توان در نظر گرفت که بازنمایی‌ها با گستره‌ی اجتماعی فوق‌العاده‌ای که دارند، نمایانگر روابط سلطه‌ی توصیف‌کننده‌ی فرماسیون اجتماعی‌اند؛ یعنی با همه‌ی انحراف‌های اجتناب‌ناپذیر نظام سلطه، برخی از تصاویر وارونه‌ی همین نظام و جهان واقع در آن منکسر می‌شود. حال اگر به سبب عملکرد تخیل، این تصویر نادرست است، ازچه‌رو فرد آن را می‌پذیرد؟ مطابق استدلال آلتوسر، ایدئولوژی افراد را به شکل سوژه استیضاح می‌کند؛ یعنی ایدئولوژی با عمل بسیار دقیقی که آن را استیضاح می‌نامیم، فرد را «جذب» می‌کند، یا فرد را به سوژه بدل می‌کند. آلتوسر صحنه‌ای را مثال می‌زند که در آن یک مأمور پلیس در خیابان سوت می‌زند و یا فریاد می‌کشد: «آهای تو! تویی که اونجایی!» (Hé, vous, là-bas!) و فرد برمی‌گردد. فرد به‌‌طور غیرارادی خیال می‌کند که او مورد خطاب قرار گرفته‌است و یا امکان دارد که او مورد خطاب واقع شده‌باشد. آلتوسر می‌گوید که این چرخش ۱۸۰ درجه‌ای از فرد یک سوژه می‌سازد. تا این‌جا ما با یک سوژه‌ی مطیع روبه‌روییم؛ چرا که استیضاح‌شدن فرد به شکل سوژه پیش از هر چیز در راستای فرمان‌بردار‌بودن آن است و مفاهیم دوگانه‌ای از سوژه را دربر می‌گیرد. نخست، یک ذهنیت آزاد و مرکز ابتکارعمل که مسئول اعمال خودش است و دوم مفهومی از سوژه که بیانگر اطاعت از یک قدرت بیرونی است؛ بنابراین سوژه به‌جز پذیرش آزادانه‌ی فرمان‌برداری‌اش فاقد هر‌گونه آزادی است.
ژان ژاک لوسرکل در کتابی که زیر عنوان استیضاح، سوژه، زبان و ایدئولوژی و در سال ۲۰۱۹ منتشر شد، نشان می‌دهد که فرد استیضاح‌شده یا همان سوژه به انفعال بر‌نمی‌گردد، بلکه به مسئولیت خود و به شکلی کاملن کنش‌گرانه استیضاح را ادامه می‌دهد و به استیضاح متقابل می‌پردازد. پس هر استیضاح یک فرد به‌عنوان سوژه، یک استیضاح متقابل ایجاد می‌کند. آلتوسر به ما می‌گوید که سوژه به‌معنای واقعی کلمه فرمان‌بردار ایدئولوژی نیست، بلکه فرمان‌بردار کلان‌سوژه است که همان تکلیف در اخلاق، قانون در جامعه، … و زبان در ادبیات است. اما همین دیالکتیک استیضاح و استیضاح متقابل با کلان‌سوژه‌ی زبان در سه سطح صورت می‌گیرد: نخست در سطح پراگماتیک یا سطح عمل‌گرایانه‌‌ی زبان که به منظورشناسی می‌رسد؛ دوم در سطح معناشناختی که مبتنی بر پیش‌فرض‌های سوژه است؛ و سوم در سطح نحوی زبان که مبتنی بر استبداد دستور زبان است. سوژه‌ی مطیعِ آزاد، چه در مقام نویسنده و چه خواننده‌ی متن، پیوسته به استیضاح متقابل می‌پردازد، به بازشناخت متقابل و حتی به بازشناخت سوژه از خودش.
ادبیات با به صحنه‌‌کشاندن دیالکتیک استیضاح و استیضاح متقابل، شناخت را بازتولید می‌کند؛ شناختی سوبژکتیو که در بهترین حالت خود تجربه‌ی ذهنی‌سازی ایدئولوژی را تکرار می‌کند. در فرایند مواجهه‌ی متن و مخاطب (نویسنده از پیش با زبان به‌مثابه‌ی یکی از دستگاه‌های ایدئولوژیک به سوژه بدل شده‌است) در ازای هر استیضاح یک استیضاح متقابل رخ می‌دهد و هیچ استیضاحی نهایی نمی‌شود و این فرایند فقط با مرگ سوژه است که پایان می‌پذیرد. در فرایند مواجهه‌ی متن و مخاطب، همواره نشانگرهای استیضاح جابجا می‌شوند: تیک/تاک…تیک/تاک.

منابع:

۱-Althusser ,Louis, Positions, Éditions Sociales, 1982.
۲-Durand, Jean-Pierre, La sociologie de Marx, Éditions La découverte, Paris, 1995.
۳- Lecercle , Jean-Jacques , De l’interpellation: sujet, langue, idéologie, Editions Amsterdam, 2019.
۴- Maingueneau, Dominique , Linguistique et literature: Le tournant discursive, vox poetica, 2015.
۵- Tadié, Jean-Yves, La critique littéraire du XXe siècle, paris, 2002.

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *