«طلسم» کاتی کوتی کلماتی کاتی کوتی کلماتی کلماتی رونده در راهی دور تا راهی دورتر از دور کلماتی چسبنده بر پایی لنگ از ابتدای این دروازه درهایی بسته تا دردی ناقص انسانی ناقصتر من میرسم نمیرسم میرسم نمیرسم میرسم نمیرسم …
بیشتر بخوانید »نقد شعر “خیانت کن به مادر” نقدی بر مجموعه شعر «در دست انتشار» نوشتهی محمد مروج
اسطوره یکی از مهمترین ابزارهاییست که نهادهای قدرت از طریق آن بر مردم یک سرزمین حکمرانی میکنند. آنها بهطور هدفمند از این ابزار در مقاطع مختلف بهره میگیرند تا سلطهشان مدام باشد. اسطورهسازی و اسطورهپروری میتواند دائمی یا مقطعی باشد …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “عطــر خـوش چــای” نوشتهی فریبا عنابستانی
مامان میلهای بافتنی را توی دستهایش جابهجا میکند. نخ دراز کاموا را هزار دور میپیچد دور انگشت اشارهاش و دوباره شروع میکند، یکی زیر، یکی رو… نگاهم زل شده روی چین و چروکهای صورتش که حالا دیگر قابل شمردن نیستند. …
بیشتر بخوانید »داستان کوتاه “چشم شهلایی” نوشتهی سحر حسنوند عموزاده
هر شب رأس ساعتِ هشت صدای جیغِ همسایه بالاییمان بلند میشود. من گوشهایم را میگیرم تا بهقول مادر زبالهدونی کسوناکس نشوم، اما مادر در این چندوقت تا صدایشان را میشنید پنجرهها را میبست؛ در تراس را چفت میکرد؛ دستمال بلندی …
بیشتر بخوانید »