شعر “رأس ساعت سه” از “محمد آشور” تیم تحریریه آنتیمانتال دسامبر 27, 2019 شعر ۰ «رأس ساعت سه» اینجا هنوز ترس رأس ساعت سه ایستاده است در چار راه _چارهای نبود_ ساعت سه بود… ایستادم پلیس قرمز بود… عقربهها سبقت… اعداد له شده کسی برای رفتن نمانده است راه افتاده بود… همهجا سایه… تمام ساعتها … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری