شعر “عکس خانوادگی” نوشتهی مانی آذرمهر تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 2, 2020 شعر ۰ «عکس خانوادگی» چشمهای مادرم دودیست اشکهاش خانه را همیشه میکند خاموش خواهرم آنقدر کوچک که همیشه گم میشود لای رگهای پدر این دستهای پاره را ما پدر صدا میزنیم صورتیست که خنده را سر بریده این در خانهی زخمی من … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری