خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : صدف حیدریان

بایگانی/آرشیو برچسب ها : صدف حیدریان

دو شعر از صدف حیدریان

۱) ای پریزاد نفرین شده در تاریک‌ترین جای اتاق ای که مثل پیچکی دور دنده‌هایم پیچیده‌ای و حالا شعر هم نمی‌تواند نجاتم بدهد در تنم بمان از خون گرمم لذت ببر و به این جهنم کوچک میان دو انگشتم سلام …

بیشتر بخوانید »

شعری از “صدف حیدریان”

مثل سگی که جنازه‌اش گلوی جاده را بسته‌ است و مرگ لابه‌لای دندان‌هایش زندگی می‌کند می‌ترسم و خوب می‌دانم تو که تنم بودی استخوان‌هایم را تنها خواهی گذاشت حالا که پوست از همه‌چیز غریبه‌تر و خون از همه‌چیز نزدیک‌تر است …

بیشتر بخوانید »