“تمهید” خانه را که برعکس کنی تو میدانی بالای آن همه حقیقت نگاه میکنم به کسی که در زیر زمین خانهام خانهای میسازد و میرود ابرو انداخته بالا به آشپزخانه میرسد و از کرم ونگوگ زده بیرون میپرند سیب زمینیها …
بیشتر بخوانید »شعر شالِ بلندِ قرمز از عارف حسینی
«شالِ بلندِ قرمز» که سه متر شال را دور سرت آویزان کنی که مریم منصفی باشی مسیح نو خلق کنی این قیر و شنها را نبودنی کنی، بودنی کنی من از خطرت بیرون رفته نتوانم مبل در من فرو ملیکا …
بیشتر بخوانید »شعر نقاب از پویان فرمانبر
نقاب هیچ شعری مثل درواقع واقعیتر از چهطور بگویم نیست درواقع شاعر مثلْ نیست همان خالص که منطقن حرفی نمیزند تا حرفهای دیگری بزند ما گمشده در راهیم یعنی اینکه توراهیم و نمیشویم همانطور که میدانید شاید بزک حقیقتن تنها …
بیشتر بخوانید »شعر سایه از نشه یاشین
سایه خاطره، کشتی در حال دور شدنست. زمان محو کنندهست دختربچهها از زمینلرزه، توفان و تندباد از اینها میگذرند کوچهها هم، خانهاند حتا شاید غریبههایی تو را عزیزتر بدارند حقیقت را دل، بیان میکند. با رفتن پاپاها کودکان، سایهی خود …
بیشتر بخوانید »