شعری از «یدالله رویایی» تیم تحریریه آنتیمانتال آگوست 14, 2020 شعر ۰ سکوت، دستهگلی بود میان حنجرهی من ترانهی ساحل، نسیم بوسهی من بود و پلک باز تو بود. بر آبها پرندهی باد، میان لانهی صدها صدا پریشان بود. بر آبها، پرنده، بیطاقت بود. صدای تندر خیس، و نور، نورتر آذرخش، در … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری