“باران چهل روزه” زبان خانهایست که میتوان از در خیال وارد آن شد زبان انبار است هر گنجهاش چهل قفل دارد زبان نمک است گداییست جلوی هر در زبان باد است و هر وزشِ آن مثل ماگما بسیار گرم زبان …
بیشتر بخوانید »شعر سایه از نشه یاشین
سایه خاطره، کشتی در حال دور شدنست. زمان محو کنندهست دختربچهها از زمینلرزه، توفان و تندباد از اینها میگذرند کوچهها هم، خانهاند حتا شاید غریبههایی تو را عزیزتر بدارند حقیقت را دل، بیان میکند. با رفتن پاپاها کودکان، سایهی خود …
بیشتر بخوانید »