داستان کوتاه “اعوجاج” نوشتهی سارا سمیعزاده تیم تحریریه آنتیمانتال فوریه 10, 2024 داستان ۰ من همسر پادشاه بودم. از او فرزندی در شکم داشتم. جنگ بود و کاخ در محاصره دشمن. خاطرم نیست پادشاه کشته شده بود یا اسیر. فرصت تنگ بود. دالانهای پیچدرپیچ کاخ را به سرعت پیمودم. سوار بر آسانسوری مخفی به … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری