داستان کوتاه «رژیم» نوشتهی «شکیبا معظمی» تیم تحریریه آنتیمانتال ژانویه 31, 2021 داستان ۰ آسمان داغ بیرودروایستی کاسهی سرش را جوش آورده بود، برخلاف قدمهایش که با تعارف سر اینکه «کدام اول بیفتد» هنوز سرپا نگهش داشته بودند. داشت تماشا میکرد که مژههایش چهطور با گرمای پلک میسوزند که «وایستا اینجا»یِ پدر نگاهش را … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری