شعری از پوریا آرمانفرد تیم تحریریه آنتیمانتال 4 روز پیش شعر ۰ به مادرم گفتم هنوز میتوانی کِل بکشی؟ میتوانی آنوقت که بند کفشم را سفت میکنم صورتم را میپیچم و جوانیم را به سینه ی خیابان میزنم پشتم بایستی و هلهله کنی؟ بایستی و خیابان را برایم امن کنی بایستی و … بیشتر بخوانید » اشتراکگذاری