خانه / بایگانی/آرشیو برچسب ها : آرمانفرد

بایگانی/آرشیو برچسب ها : آرمانفرد

شعری از پوریا آرمانفرد

به مادرم گفتم هنوز می‌توانی کِل بکشی؟ می‌توانی آن‌‌وقت که بند کفشم را سفت می‌کنم صورتم را می‌پیچم و جوانیم را به سینه ی خیابان می‌زنم پشتم بایستی و هلهله کنی؟ بایستی و خیابان را برایم امن کنی بایستی و …

بیشتر بخوانید »