فلسفه فایدهگرایی معاصر که به اصالت نفع یا یوتیلیتاریانیسم (Utilitarianism)هم شهرت دارد، بیشباهت با لذت پرستی نیست. به صورت گستردهای پیشرفت آن مدیون فلاسفه بریتانیا، بویژه جرمی بنتام(۱۷۸۴-۱۸۳۳) و جان استوارت میل (۱۸۰۶-۱۸۷۳)میباشد که بطور عمیقی در زمینه اخلاقی این فلسفه، سهم داشتهاند.
فایدهگرایی، چون لذتگرایی، خیر و نیکی را در واژههای لذت، بیان مینماید. اما اصل دیگری را بیان میدارد که به عنوان هدف اصلی، بزرگترین نیکی را برای اکثر مردم حمایت میکند. بنتام این ایده را در کتابش بنام «مقدمهای بر اصول اخلاقی و تشریع قانون »بیان میدارد که با اصل فایدهگرایی و این قاعده و قانون که هر عملی هر چه باشد، مورد تصدیق قرار میگیرد یا نه، معنی پیدا میکند. تمایلی که صورت میگیرد، علاقه و خواست ظهور خوشبختی در حد زیاد یا کم، به سهم خود مورد سوال است. به عبارت دیگر، چه چیزی خوشبختی را به کمال میرساند، یا با آن در تعارض است. وی از فایدهگرایی به عنوان سرچشمه لذت، خوشبختی، سودگرایی، خیر یا هر مزیت دیگری که از درد، شر، عدم خوشبختی جلوگیری میکند دفاع مینماید.
بنتام یک لذتگرای کمی است؛ یعنی باور داشت که تنها یک نوع لذت وجود دارد، بدین معنی که لذتها از نظر کمیت، چون مقدار، طول و شدت با یکدیگر اختلاف دارند. لذات در کیفیت با هم اختلاف ندارند و اساساً امتیاز واقعی میان لذت جنسی و معنوی وجود ندارد. همه لذتها طبیعی و حسی هستند .او که یک ماتریالیست است، لذتهای معنوی را رد کرده و آنها را خوشیهای کاذب میداند و بر این امر تأکید دارد که لذتهای طبیعی، مهمترین نیکی است که میتوان در زندگی بدست آورد. در نتیجه فردی که از لذتهای حسی محروم است، زندگی را برای زیستن ارزنده و مطلوب نخواهد یافت. نخستین و شاید تنها موضوع و هدف انسان، باید تعقیب لذت باشد. بنتام از این امر میهراسید که امکان دارد، همیشه اکثر مردم، بهترین لذتهای ممکن را برنگزینند، از این رو وی تدبیری اندیشید تا اندازهگیری لذت را ممکن سازد. یک حساب جامع کلی لذتگرایی، با توجه به هفت نکته یا معیار وجود دارند که گزینش درست، میان لذتهای رقیب را آسان میسازد. هر زمان فرد در موقعیتی قرار گرفت که نتوانست از دو لذت رقیب، لذت ببرد ،به این نتیجه خواهد رسید که نظام صوری و حساب جامع لذتگرایی به عنوان اصل تصمیم وی وجود دارد که باید به آن توجه نماید.
هفت اصل نظام صوری لذت عبارتند از:
۱ – شدت درجه نیرو یا نیروی لذت
۲ – مدت؛ مقدار زمان یا دوام لذت
۳ – قطعیت یا عدم قطعیت؛ درجه اطمینان تجربه مخصوصی که لذت پیشبینی شده را به بار خواهد آورد
۴ – قرب و بعد؛ نزدیکی لذت از جهت مکان یا زمان
۵ – باوری یا زایایی و امکان اینکه لذتی به لذت های اضافی بعدی رهنمون سازد.
۶ – پاکی و خالص بودن؛ عدم وجود عناصر دردآور.
۷ – در ازاء فراخنا؛ نامه امکان سهیم شدن لذتها با چیزهای دیگر
اصالت نفع جان استوارت میل
هدف اصلی جان استوارت میل آنست که از اصالت نفع بنتام جرمی دفاع نماید و در ابتدای امر هم از او پیروی میکند. میل میگوید: در انتخاب خوشیها باید خصوصیات آن را که شدت و ضعف پایداری یا زود گذری، نزدیکی یا دوری خلوصی یا باروری یا بیثمری باشد در نظر گرفت .البته در ادامه وی تشخیص داد که نقطه نظراش با بنتام قابل سازش نمیباشد. بنابراین یک بحث انتقادی به قضیه اساسی بنتام درباره این موضوع که لذت حسی یا طبیعی، بزرگترین نیکی را در بردارند، گسترش داده است. میل اظهار میدارد:« اگر گفتار بنتام درست باشد و لذت طبیعی خیر برین فرض شود، موضوع اصل اخلاقی بالاترین خیر ممکن نخواهد بود. چرا که در این مورد لذتگرایی، حیوان، انسان یا خوک با یکدیگر برابرند. اگر لذت حسی به عنوان عالیترین خیر پذیرفته شود، واقعا چرا انسان که موضوع درد و یاس است، باید بالاتر از خوکی که لذات از نظر کیفیت باید با یکدیگر اختلاف داشته باشند. از این رو مقدار کمی از لذات انسانی، بیشتر از مقدار وسیعی از نوع لذتی است که خوک از آن متلذذ است. با این تفاسیر درمییابیم که فلسفه استوارت میل با فلسفه لذتگرایی کمی بنتام فرق اساسی دارد که از آن به عنوان لذت گرایی کیفی یاد میشود.
عیار اخلاقی بین فلسفه بنتام و میل
باید خاطرنشان کرد که بنتام، نظام صوری لذتگرایی را به عنوان معیار عمل درست در نظر گرفته است. اما استوارت میل ،به برتری متفاوت به نام عقیده، به تجربه لذتگرایی میپردازد. بدین معنی که شخص در موقعیتی است میان دو لذت. آنکه به نظرش بهتر است برمیگزیند. از این جهت که وی هر دو را آزموده است. اگر دو نفر که هر دو از لذتی که مورد سوال است و قابل رضایت نمیباشند، لذت میبرند؛ آنگاه حکم به برگزیدن یکی از آنها باید به وسیله شخص باهوشتر داده شود، چرا که اوست که در موقعیت بهتری قرار دارد و میتواند به قضاوت درست بپردازد. استوارت میل نظرش را به شرح زیر بیان میدارد:
«اگر از من سوال شود که مقصودم از اختلاف کیفیت در لذتها چیست یا چه عاملی لذت را به صرف لذت بودنش باارزشتر از دیگری میسازد؛ به جز اینکه فقط در مقدار بزرگتر است، فقط یک پرسش دارد .اگر دو لذت وجود داشته باشند که یکی را همه یا تقریباً آنانی که هر دو را تجربه کرده و برگزیدهاند و برای ترجیح دادن به هیچ احساس وظیفه اخلاقی توجهی نکردند، آن لذت مطلوبتر و در خور توجه است. اگر یکی از آن دو لذت بوسیله آنانی که کاملاً از موقعیت آن دو آشنایی دارند، بالاتر از دیگری قرار بگیرد که آن را ترجیح دادهاند؛ هر چند این موضوع برتری با کمیت فزون خود با عدم رضایت مواجه شود، به هیچ وجه نمیتوان آن را از جهت کمیت کنار گذاشت. ما در انتساب و گزینش لذت برتر به یک برتری کیفی باور داریم تا آنجا که سنگینترین کمیت در مقایسه با مقدار کم در مقابل آن عرضه می گردد. اکنون یک حقیقت مسلم و قطعی است؛ آنانی که به طور مساوی به هر دو لذت آشنایی داشته و در ارزیابی و لذت بردن از هر دو یکسانند؛ بهترین برتری را به رفتار موجود نسبت میدهند که بالاترین قوای خود را به کار میبرند. افرادی از مردم هستند که به خاطر بهرهوری از لذت حیوانی، خود را تا حد یک حیوان پست، پایین میآورند. هیچ انسان عاقل هوشمندی راضی نیست که احمق و نادان باشد و نه مرد فرهیخته غافل و نه شخصی با احساس و شعور، خود پسند، کودن و پست باشد».
استوارت میل نظر دموکراتیک بنتام را در سیستم خود استادانه و منسجم بیان میکند، به این معنی که شادی و خوشبختی دیگری به خود وی ارتباط دارد. بنابراین هر شخص به همان اندازه مهم و مورد توجه قرار می گیرد که دیگری. گدا همچون شاهزاده با شخصیت و گرامی است و در این جهان هر فردی در همان جایگاه دموکراتیک برابر و یکسان با دیگری قرار میگیرد.
فایدهگرایان اعتقاد دارند که کارهای فردی و نهادهای اجتماعی باید به گونهای انتخاب و طراحی شوند که مجموع خوشی و لذت مردمان جهان را افزایش دهند و از رنج آنان بکاهند .البته این نظریه موجب بحث های گسترده میان فیلسوفان و متفکران شده است و همواره مخالفانی را نیز به همراه داشته است که از آن جمله میتوان به کارل مارکس و فردریش نیچه اشاره کرد. مارکس به تمسخر بنتام را نابغهای در حماقت بورژوایی خوانده و نیچه از فایدهگرایی در کنار مسیحیت با تحقیر به عنوان “اخلاق بردگان” برای ترسوها، بزدلان و خوارمایگان یاد کرده است. در میان داستاننویسان نیز فیودور داستایفسکی، چارلز دیکنز، الیزابت گاسکل و آلدوس هاکسلی مخالفت خود را با فایدهگرایی در داستانهایشان عنوان کرده اند.
با تمام این تفاسیر، فایده گرایان در دو سدهی اخیر منشأ تحولات عظیمی در جهان بوده اند و برای این ادعا کافی است اسامی چهرههای اشخاص این جریان را از نظر بگذرانیم تا به اهمیت و نقش موثر آنها پی ببریم. فعالیتهای اجتماعی پیروان این مکتب در جهان امروز هم در زمینه های مختلف مشهود است .فایدهگرایی بسیار مورد انتقاد قرار گرفته و میگیرد و صد البته کجفهمی و بدفهمی از مفاد تفکر فایدهگرایانه و حتی بعضاً غرضورزی عامدانه در انتقاد از این رویکرد بسیار دیده شده، اما دست کم درعمل فایدهگرایان نشان دادهاند که تفکر آنها منشاء بهبود اوضاع بشر بوده و در حمایت از بسیاری از آرمانهای مدنی و اخلاقی نوع بشر هم پیشگام و فعال بودهاند. گذشته از این، اندیشه فایدهگرایانه در قید و بند بعضی از شعارها، اوهام و خیالات، نبوده و نیست؛چرا که نسبت به بسیاری از مسالک فکری دیگر، نگاهی واقعیتر به زندگی بشر دارد .
منابع:
فایده گرایی، جان استوارت میل، ترجمه مرتضی مردیها، نشر نی ،چاپ اول
اخلاق، جورج ادوارد مور، ترجمه اسماعیل سعادت ،انتشارات علمی و فرهنگی
تاریخ فلسفه، فدریک کاپلستون، جلد هشتم( از بنتام تا راسل)، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات علمی و فرهنگی
بنتام ، میل و مکتب فایده گرایی، نیکولاس کاپالدی، ترجمه محمد بقایی ،انتشارات اقبال
پیامدگرایی، جولیا درایور، ترجمه شیرزاد پیک حرفه، انتشارات حکمت
فلسفه جان استوارت میل، سوزان لی اندرسون، ترجمه خشایار دیهیمی، انتشارات طرح نو
فایدهگرایی، درآمد خیلی کوتاه، کاتاژینا د لازاری- رادک ،پیتر سینگر، ترجمه محمد زندی، نشر لوگوس