خانه / شعر جهان / شعر “باران چهل‌روزه” از “مصطفا کوز”

شعر “باران چهل‌روزه” از “مصطفا کوز”

“باران چهل روزه”

زبان خانه‌ای‌ست
که می‌توان از در خیال
وارد آن شد
زبان‌ انبار است
هر گنجه‌اش
چهل قفل دارد
زبان نمک است
گدایی‌ست جلوی هر در
زبان‌ باد است
و هر وزشِ آن مثل ماگما
بسیار گرم‌
زبان‌ زمین است
مثل هر خوشه‌ انگور که باغچه‌ای‌ست
زبان آتش است
مستاجرِ یک دل‌سوخته
زبان آب است
افساری‌ برای دیدن خود در آن
زبان بیابان است
که توی هر چاهش
پیراهنی‌ست
زبان زنبور است
برای هر کرشمه‌اش
هزار و یک فرزند
زبان لباس است
و هر کلمه
دکمه‌ای صدفی‌ست
زبان جنگلی‌ست
در دهان درختان خونین
زبان نان است خمیر آرد
زبان ابر است برج سکوت
زبان تن است
مثل خرد شدن پر پرستو
زبان فصل است
بعد از تابستان
باز هم تابستان
زبان سایه‌ است
مثل اسب سیاه ما
زبان چوپان است
چهار گره بر کیسه‌ی او
زبان سبدی‌ست
پر از آویشن‌های خردشده‌ و سبک
زبان براده‌ی آهن است
اگر استاد شاگرد شود
زبان کوچه‌‌ای‌ست
برای ورود به خانه

برگردان: لولیا قهرمانی

KIRKİKİNDİ YAĞMURU

Dil evdir, her eve bir hayalden girilir.
Dil ambardır, her yüklükte kırk kilit.
Dil tuzdur, her kapıda dilenci.
Dil rüzgârdır, her esinti bir magma.
Dil topraktır, her korukta bağ bahçe.
Dil ateştir, her yangına kiracı.
Dil sudur, her urgan görür kendin orada.
Dil çöldür, her kuyuda bir gömlek.
Dil arıdır, her naza binbir oğul.
Dil giysidir, her sözcük sedef düğme.
Dil ormandır, kanlı ağaçlar ağızda.
Dil ekmektir, mayailen unilen.
Dil buluttur, sessizliğin kulesi.
Dil tendir, ovulmuş kırlangıçotuyla.
Dil mevsimdir, yazdan sonra yine yaz.
Dil gölgedir, kara atımız bizim.
Dil çobandır, dört düğümlü dağarcık.
Dil seledir, ezik kekikle yeğni.
Dil yongadır, ustam çırağ olursa.
Dil sokaktır, ordan eve çıkılır.

© ۲۰۰۴, Mustafa Koz
From: Açık Yara
Publisher: Alkım Yayınları, ۲۰۰۴

 
 
SPRING RAIN IN AFTERNOON

Language is a house, from a dream we enter every house.
Language is a warehouse, forty shackles on every closet.
Language is salt, a beggar at every door.
Language is earth, a vineyard in every grape.
Language is wind, magma heat in every breeze.
Language is fire, a lodger in every blaze.
Language is water, a mirror for every rope.
Language is desert, a shirt in every well.
Language is a bee, a thousand sons for every temptation.
Language is a dress, a pearl button for every word.
Language is forest, bloody trees in your mouth.
Language is bread, with yeast and with flour.
Language is a cloud, a tower of silence.
Language is flesh, rubbed with celandine.
Language is a season, a summer that comes after a summer.
Language is a shadow, a black horse we ride.
Language is a shepherd, a leather bag with four knots.
Language is a wicker basket, growing lighter with crushed thyme
Language is a shiver when my master becomes my apprentice.
Language is a street, from there you enter a house.

درباره‌ی تیم تحریریه آنتی‌مانتال

تیم تحریریه آنتی‌مانتال بر آن است تا با تولید محتوای ادبی و انتشار آثار همسو با غنای علمی، هرچند اندک در راستای ارتقای سطح فرهنگی جامعه سهیم باشد. امیدواریم که در این مسیر با نظرات و انتقادات خود ما را همیاری‌ کنید.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *